تربیت فرزند – قسمت دوم
نقش والدین در تربیت کودک بسیار حیاتی است و جنبههای مختلفی از زندگی کودک را در بر میگیرد. والدین باید در هر دوره زمانی توجه ویژهای به نیازهای کودک خود داشته باشند تا تربیت او بهدرستی شکل بگیرد. همانطور که گفتیم کودکان آیینهی رفتار والدین خود هستند. والدین باید در هر دوره سنی کودکان، نیازهای آنان را به خوبی بشناسند و روشهای تربیتی متناسب با آن دوره را به کار بگیرند. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: "«یُرْخی الصّبیُّ سَبْعاً و یُؤَدَّبُ سبْعاً وَ یُسْتخدمُ سَبْعاً.» کودک در هفت سال نخست زندگی آزاد گذارده میشود و در هفت سال دوم به او ادب آموخته میشود و در هفت سال سوم به خدمت گرفته میشود. در روایات داریم که عقل فرزندان ما تا 30 سالگی تکمیل و از 30 سال به بعد در حال کسب تجربه است.
در روایات مختلف سه دوره برای تربیت کودکان در نظر گرفته شده است که به شرح زیر میباشد:
1. دوره سیادت( از تولد تا 7 سالگی)
مرحله نخست در تربیت فرزندان، مرحله سیادت است و آزادی مطلق کودک اهمیت بسیاری دارد. این دوره که به عنوان دوره فرمانروایی کودک هم شناخته میشود، کودک بیشتر نیاز به محبت و مراقبت و آزادی عمل دارد. او بهطور طبیعی به بازی، کنجکاوی و تجربه کردن علاقهمند است. والدین در این دوره باید به کودک اجازه دهند که آزادانه بازی کند و از او توقع زیادی برای مسئولیتپذیری نداشته باشند. البته این بدین معنی نیست که نمیتوان به کودکان مسئولیت داد، اما آنچه که حائز اهمیت است، توجه ویژه والدین به نیازهای عاطفی و برقراری ارتباط مؤثر با کودک است. ناگفته نماندکه آزادی کودک در هفت سال اول زندگی به معنی رها کردن او، اجازه انجام اعمال مخاطره آمیز یا خلاف ادب و بی تفاوتی نسبت به رفتارهای نادرست او نیست، بلکه بدین معناست که نباید او را تحت فشار قرار داد یا کاری را که از توانش خارج است، به او سپرد. باید با ساماندهی اموری که می تواند انجام دهد، آزادی او را با کنترل منطقی همراه ساخت. چگونگی پاسخ به درخواستهای کودک بسیار مهم است. در این شرایط کودک هر درخواستی داشته باشد والدین موظف به انجام آن هستند. نباید با درخواستهای غیر منطقی کودکان در این شرایط به صورت مستقیم مخالفت شود. مخالفت با کودکان در این مرحله آثار منفی بسیار بدی به جای خواهد گذاشت. هرگاه کودک با نافرمانی مواجه شود اولین چیزی که به سراغ او می آید احساس نا امنی است.
به جای مخالفت با کودکان در مرحله اول باید زمینه تقاضاهای نامطلوب آنها را از بین ببریم. باید بهگونهای رفتار شود که به روح سیادت کودکان در این مرحله لطمه وارد نگردد. موضوع نظارت و کنترل کودک هم بسیار مهم است. کودکان در این مرحله تاج سیادت بر سر دارند و در برخورد با آنان باید مراقب باشیم و به گونهای بر رفتارشان نظارت کنیم که خود را آزاد تصور نمایند و احساس نظارت بر زندگی خود نداشته باشند.
با توجه به موارد بیان شده، میتوان گفت که هفت سال اول زندگی، دوران شکل گیری شخصیت کودک است.
2. دوره اطاعت (7 تا 14 سالگی)
آموزش رسمی از هفت سالگی شروع می شود و یادگیری او به تدریج همراه با تعلیمات مدرسهای، از محیط و مسائل و افراد گوناگون پیرامونش ادامه می یابد. نکته بعدی، توجه به آموزش و پرورش کودکان در زمینههای هنری، ورزشی و مهارتهای اجتماعی است. صرفاً نباید به آموزشهای نظری بسنده کرد، بلکه لازم است با پرورش صحیح کودکان، به کشف استعدادهای پنهان جسمی و ذهنی شان پرداخت. در آموزه های دینی آمده است که به فرزندان خود اسب سواری، شنا و تیراندازی آموزش دهید. حضرت علی (ع)، با تأکید بر آشنا سازی کودکان با آداب و روشهای مفیدی که در زندگی به کار میآید، یادآور می شود که فرزندان شما برای دورهای غیر از زمان شما باید آماده و مهیای فعالیت شوند. لازمه زندگی اجتماعی سالم و پربار، شخصیتی پرورش یافته با آمادگی روانی، برخوردار از مهارتهای اجتماعی و با اعتماد به نفس بالاست که در صورت توجه دقیق به تمام ابعاد شخصیت کودک میتوان به چنین اهدافی دست یافت. زمانی که نیازهای زیستی و عاطفی کودک به طور کامل تأمین شود، زمینه کنجکاوی و فعالیتهای ذهنی و عملی بیشتری برای او فراهم میآید.
اهمیت دادن به پرسشهای جست وجوگرانه کودکان و پرورش قدرت تخیل آنان، امری بسیار ضروری در جهت رشد ذهنی و پایه ریزی متعادل شخصیت آنان است. بیان پاسخ های ساده و روشن به ابهامات ذهنی کودکان، قصه گویی یا خواندن داستانهای ساده و آموزنده و مشارکت دادن آنها برای حل مسائل خانواده، از جمله روشهایی است که در پرورش ذهنی کودک مؤثر است.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله هفت سال دوم را سن پیروی و فرمانبرداری میدانند و امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند: "فرزند خود را در هفت سال دوم با آداب و روشهای مفید و لازم تربیت کنید".
با توجه به موارد بیان شده، میتوان گفت که هفت سال دوم زندگی فرزند، دوران فراگیری تربیت است که هر چه بهتر هفت سال اول را طی کرده باشد، در این دوره موفقتر خواهد بود.
3. دوره وزارت (14 تا 21 سالگی)
نوجوان در این مرحله به بلوغ عقلی و جسمی و جنسی رسیده است و همین باعث تغییرات زیادی در رفتار و نگرش او میشود. این دوره زمانی است که نوجوان به دنبال شناخت بهتر از خود و کشف هویت شخصی است. نوجوان در این دوره توانایی تفکر انتقادی بیشتری پیدا میکند و قدرت تصمیمگیری و مدیریت امور خود را دارد. والدین نیز باید به نوجوان خود بهعنوان یک مشاور و راهنما کمک کنند و به او اعتماد نمایند و همچنانکه در تصمیمگیریهایش از او حمایت میکنند، اجازه دهند که مسئولیتهای بیشتری را برعهده بگیرد و از اشتباهات خود درس بیاموزد. این دوره زمانی مناسب برای آموزش مهارتهای حل مسئله، تصمیمگیری و مهارتهای ارتباطی است. آمادهسازی نوجوانان برای ورود به دنیای بزرگسالی و زندگی مستقل یکی از وظایف مهم والدین در این دوره است.
توجه به سلامت روانی نوجوانان به اندازه سلامت جسمی آنها اهمیت دارد. توجه به احساسات، اضطرابها و نگرانیهای فرزندان و ارائه حمایتهای لازم از اهمیت ویژهای برخوردار است. همچنین، تشویق به ورزش و فعالیتهای جسمی منظم و توجه به تغذیه سالم باید در برنامه تربیتی والدین گنجانده شود. در این دوران، نوجوانان بیشتر در معرض تأثیرپذیری از دوستان و جامعه هستند. والدین باید به آنها اصول اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی و اهمیت احترام به دیگران و رعایت حقوق افراد را آموزش دهند.
با توجه به موارد بیان شده، میتوان گفت که هفت سال سوم زندگی فرزند، مرحلهای حساس و پیچیده در شکلگیری هویت، استقلال و مسئولیتپذیری اوست که همراهی و حمایت هوشمندانه والدین را میطلبد. این دوره تعیینکننده است که چگونه نوجوان به بزرگسالی قدم میگذارد و در آینده از نظر شخصیتی چه فردی خواهد شد.